درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • خط خطی
  • آرامش
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نزدیک اما دور و آدرس abeteshne.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 12
بازدید کل : 15622
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

نزدیک اما دور
نفرین بر قید وبند وآمرزیده باد آسانگیری...از لبخند ملایم متنفرم من عاشق خنده ام




سلام بر تو ای انسان بر تو که در جنگ نطفه ها فاق آمدی  چشمت را بر جهان گشودی

 

اول زندگی ات جنگ بود جنگ در برابر نطفه ها ی دیگر در جامعه ای به نام رحم

 

وقتی سرخوش از پیروزی شدی ديگران را کنار زدی ،حالا باید ریشه هات را مستحکم میکردی تا جان بگیری ،خودت را وصل بر انسان دیگری کردی تا ابزارش کنی تا زنده باشی

 

تو ابتدای زندگی ات با جنگ آغاز و انتهای زندگی ات را باجنگ به اتمام میرسانی

 

تو ابزار  را در همان آغاز خلقت یاد گرفتی

 

آهای   یادواره تطورت را به خاطر داری ؟؟

 

 که چگونه از عصر بربریت و توحش به عصر تمدن رسیدی ؟یادت میآید زمان عصر فولاد آهن را و یا اینکه  همه را به دست فراموشی اش سپرده ای؟

 

هابیل و قابیل را زمانه یادت میآید برادر کشان انسان نما را ،از کشتی نوح ،از عصای موسی ،از صلیب کشیدن عیسی از محمد و از عایشه ازفاطمه و از عدالت علی چیزی به خاطر داری؟

 

یادت میآید از زخم زمانه و ازکشتار دیگر انسان ها به دست خودت  که  بر آنها تاختی تازیدی؟یادت میآید از ستمی که خود بر نوع خودت کردی؟

 

دیروز به خاطر غنیمت فوج فوج انسان میکشتی ، و امروزهم به خاطر قدرت فوج فوج انسان میکشی.نمیدانم چه استعاره برای تو لایق بدانم ...اما زیبا چه گفت انکه تو را گرگ انسانیت خطاب کرد.

 

راستی میدانی من در چه عصری هستم ای انسان ،من از نوادگان تو در عصر سیم تکنولوژی، عصر تنفر ،عصر ریا ، دروغ گو بودن عصر بازیچه کردن همه چیز ، عصر ظاهربینی و ظاهر فریبی عصر ابزار کردن دیگران هستم

 

راستی میدانی تمام درد ها، تمام رنج ها ،تمام زخم ها ،تمام بی کسی هایت ازخودت بود

 

نه طبیعت با قهرش نه دیو پلیدی با هراس اش  بر تو ظلمی نکرد .این تو خود بودی ظالم خود شدی ،خودت کشتی ، خودت جنگیدی ، خودت به اسارت و یغما  بردی

 

روزی برای کسب ثروت رحم نکردی، روز دیگر برای کسب قدرت  جان میگرفتی و دیگر روز برای هوس ات بود که می تاختی اما تو میباختی تو بازنده بودی نه برنده

 

 تو بازیچه بودی تا بازیگردان،،، تو به دست قدرت و ثروت و هوس خودت راباختی خودت کشتی و خودت نابود ساختی

 

امروز هم دیگربه شمشیر ، تفنگ برای نابودی ات اکتفا نمیکنی تو اشتهایت را  بیشتر کردی بمبی از جنس اتم ساختی که از ریشه خود را بخشکانی

 

دیده ای تو ظالمی ای انسان ؟! همیشه میشنیدم که میگفتند خود کرده را تدبیر نیست

 

آنقدر از جنس انسان بودنت درد میکشی که دیگر دوای به نام دموکراسی و دین ،التیام بخش روحت نمیشود.دیده ای با همه این خوشی ها باز هم ناخوشی ،با همه ای دواها باز هم درد میکشی باز هم روحت اشفته است و خوشی ات توهم و خنده هایت موهوم است

 

راستی تو ازنوادگانت خبر داری؟ میدانی! که چگونه نامردی را در حد کمال بر خود تمام می کنند..میخواهم خیلی حرف ها بزنم اما..میترسم حرف هایم به مذاق دیگران خوش نیاید....................................

 

میدانی عصر ما هر چیز نظم گرفت ،چهاچوب گرفت برای خودمان قانون ساختیم .تا به اصطلاح کمتر خودمان را بیازاریم   کمتر خودمان را به اسارت  بکشیم کمتر بر خودمان ظلم کنیم .خانه های رویایی ساختم برج های بلند تا دل آسمان اما نمیدانم چرا هرچه  سوی آسمان میرویم از معنویت و خدا دور تر میشویم هر چه از ثروت پر میشویم از انسانیت تهی میشویم.             

 

 این نظم ها این قانون ها همه اش صوری است

 

 همه اش دروغ است همه بازیست همه اش برای خر کردن  خودمان است

 

راستش همه ما دیگر شی واره ، شیدایی، مسخ شده ،جن زده و روح زده سیاست زده ،دین زده ،قانون زده ،،،،از همه چیز واقعا زده شده ایم حتی از خودمان زده شده ایم

 

کوله بارت را جمع کن ای انسان دنیا به پایانش نزدیک شده



جمعه 24 تير 1390برچسب:, :: 13:25 ::  نويسنده : یه نفر

صفحه قبل 1 صفحه بعد